- ۰ نظر
- ۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۸:۳۵
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».
در روایات اسلامی، به ویژه روایاتی که به طریق اهلسنّت از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل شده از فتنهای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگترین فتنة آخرالزّمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنهای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنة سهمگین در روایات به «خروج دجّال» تعبیر شده است.
با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینة ویژگیهای دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است،1
ولی باید اعتراف کرد که درک همة وجوه این موضوع به راحتی امکانپذیر نیست و
نمیتوان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیدة عجیب و بیمانند دست
یافت. با این حال، با توجّه به ضرورت شناخت این رویداد آخرالزّمانی و
اهمیّت آماده شدن برای رویارویی با این فتنة جهانگستر، در این مقاله با
بهرهگیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنة دجّال میپردازیم.
«دجّال» بر وزن فعّال صیغة مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت بر زیادی انجام کار از سوی فاعل به کار میرود. در کتابهای لغت، احتمالهای متعددی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) واژة دجّال از «دُجَیل» به معنای «قَطْران»2 گرفته شده است، گفتنی است اعراب در گذشته، بدن شتران خود را برای پوشاندن عیوب آنها با ماده سیاهرنگی به نام قطران میپوشاندند و در عرف عرب به پوشاندن کامل بدن شتر با این ماده «تَدجیل» میگفتند. از آنجا که دجّال نیز چون قطران سراسر زمین را میپوشاند، از او با این عنوان یاد میشود.
ب) واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
ج) ریشة لغت دجّال، «دَجْل»، به معنای «در نوردیدن» است و از این رو این نام به دجّال اطلاق میشود که او بیشتر مناطق جهان را درمینوردد و تحت سلطة خود درمیآورد.
د) دجّال از «تَدجیل» به معنای «پوشاندن» ریشه گرفته است و به این دلیل دجّال را با این نام میخوانند که او با کفرش مردم را میپوشاند یا زمین را با فراوانی لشکریانش میپوشاند یا اینکه حق را با باطل میپوشاند.
هـ) این واژه از «تَدجیل» گرفته شده که به معنای «زراندود کردن» برای فریب است. بنابر این قول، دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او با دروغ و نیرنگ خود و همچنین با بیان کردن خلاف آنچه در دل دارد، باطل را حق جلوه میدهد و موجب فریب مردم میشود.
روایات زیادی در خصوص حوادث آخرالزّمان و عصر ظهور وجود دارد که در آن به ذکر وقایع و بیان مشخّصات شخصیّتهای عصر ظهور پرداخته شده است. بخشی از این روایات مربوط به علائم آسمانی و زمینی و بلایا و حوادث ناخوشایندی است که در دورهای قبل از ظهور رخ میدهد؛ نظیر جنگ و بیماریهای اپیدمی و طاعون و دستهای از این روایات به بیان اوضاع اجتماعی و سیاسی کشورهای مختلف اشاره دارد و دستهای نیز شخصیّتهای دوران قبل از ظهور و تا زمان ظهور را تبیین میکند. برخی از این اشخاص و خروج آنها جزو علائم حتمی هستند که در مدّتی اندک قبل از ظهور خروج کرده و در عرصة خاورمیانه پدیدار شده و مقدّمات ظهور را رقم میزنند؛ نظیر سفیانی، یمانی و نفس زکیّه. دستهای دیگر از این شخصیّتها هر چند از آنها نام برده شده، ولی جزو علائم حتمی در روایات آورده نشدهاند و به اعتقاد برخی محقّقان، روایات مربوط به آنها دارای سندهای ضعیف میباشند.
علائم ظهور گرچه با شرایط ظهور وجه اشتراکی دارند که همان تحقّق هر یک قبل از ظهور امام مهدی(عج) است، ولی از جهاتی نیز با یکدیگر اختلاف دارند. اینک به برخی از اختلافات اشاره میکنیم:
1. منوط شدن ظهور به شرایط و تعلیق بر آنها واقعی است، به این معنا که اگر شرایط مهیّا نباشد، مشروط که همان ظهور است، در خارج تحقّق نخواهد یافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات و تعلیق بر آنها که واقعی نیست، زیرا علامات، نسبت به ظهور جنبة کاشفیّت دارد و ظاهر شدن یک علامت به تنهایی به معنای وجوب واقع شدن ظهور نیست.
2. علامات، حوادثی پراکندهاند که در طول عصر غیبت به صورت پراکنده، انجام خواهد گرفت، بر خلاف شرایط که تا وقت ظهور به صورت متّصل و مستمر خواهد بود.
3. انسان نسبت به شرایط ظهور تکلیف دارد، بر خلاف علائم ظهور. در حقیقت علائم ظهور و روایاتی که در این خصوص از معصوم (علیهم اسلام) نقل شده برای شناخت مقطعی از زمان و برههای است که در آن قرار داریم و برای اهدافی است که در زیر آمدهاند و تکلیفی بر ما واجب نمیسازند؛ در حالی که شرایط ظهور؛ یعنی شناخت امام و دعا برای فرج و صبر و آمادگی برای ظهور، همان انتظار حقیقی و از تکالیف مؤمنان در عصر غیبت است.
حکمت الهی اقتضا نموده است که وقت ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نزد مردم مجهول و مکتوم بماند. احادیث بسیاری نیز از سوی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده است که هر پیشگویی را از زمان ظهور نفی می نماید.
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «کسانی که وقت ظهور را معین می نمایند، دروغ می گویند».(1) امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: « تعیین کنندگان وقت دروغ گفتند. ما در آنچه گذشت، وقتی معین نکردیم و در آنچه میآید نیز وقت معین نمینماییم».(2)
بنابراین مشخص کردن دقیق سال ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امری محال است؛ زیرا احادیثی که علائم حتمی ظهور را متذکر می شوند، ظهور آن علائم را به ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در همان سال نزدیک می دانند.